به روز شده در: ۲۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۰
کد خبر: ۶۷۰۷۹۴
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۸ - ۲۶ دی ۱۴۰۳

شوخی با مرگِ هادی عامل | چرا صداوسیما اینقدر نچسب است؟

فرشید غضنفرپور: بیشتر به یک تصفیه حساب شخصی می‌ماند تا یک شوخی تلویزیونی در یک تالک شوی مفرح. سازندگان برنامه «جعبه سیاه» بالاخره موفق شدند همزمن با دیده شدن در شبکه‌های اجتماعی، فرمول اینکه چطور می‌شود حال یکنفر را در یک برنامه تلویزیونی گرفت را هم کشف کنند!
روزنو :

شوخی با مرگِ هادی عامل | چرا صداوسیما اینقدر نچسب است؟

یک دختر روستایی با یک موبایل بینندگانی بیشتر از برنامه‌های یک سازمان ۴۸ هزار نفری می‌سازد. طنزپرداز اینستاگرامی «مهیار حسن» با رعایت تمام استاندارد‌های خانواده ایرانی، بدون کوچکترین استفاده از ادبیات و متلک‌های جنسی، طنز‌هایی با بازدید میلیونی می‌سازد و یک پسر معلول در شوی یوتیوبی خود تندترین شوخی‌ها را با وضع جسمی خودش و با هر سوژه‌ای که از مهمان‌هایش داشته باشد انجام می‌دهد معمولا همه می‌خندند و به کسی هم بر نمی‌خورد، اما سازمانی با بودجه چندهزار میلیارد تومانی یک برنامه سرگرم کننده را به سمت و سوی مرگ و قبر و کفن می‌برد!

فرشید غضنفرپور: بیشتر به یک تصفیه حساب شخصی می‌ماند تا یک شوخی تلویزیونی در یک تالک شوی مفرح. سازندگان برنامه «جعبه سیاه» بالاخره موفق شدند همزمن با دیده شدن در شبکه‌های اجتماعی، فرمول اینکه چطور می‌شود حال یکنفر را در یک برنامه تلویزیونی گرفت را هم کشف کنند! 


اعلامیه مرگش را چاپ کنید و به همراه یک کفن درون یک جعبه بگذارید و بگویید: آیندتون داخل این جعبه است، در جعبه رو باز کنید! 
بعد یک نمای بسته از صورت وا رفته و متعجبش بگیرید و بگویید منظورمان این بود که وقتی آخرشه اینه، پس چرا اونجوری‌ایم؟!
شوخی کفن و اعلامیه، آنچنان که نویسندگان برنامه طراحی کردند که البته مشخص نیست چه انتظاری داشته‌اند در نیامد و به مهمان برنامه بر‌خورد، یکی از بدترین سناریو‌هایی که ممکن است در یک برنامه طنز پیش بیاید.

البته هادی عامل گزارشگر شناخته شده کشتی، در این برنامه مهمان محجوبی است و ناراحتی‌اش را مودبانه ابراز می‌کند: «کار قشنگی نبود، من خوشم نیامد» 
مجری که متوجه ناراحتی شدید هادی عامل شده ابتدا تلاش می‌کند با جملاتی مثل «همینو می‌خواستین؟ بی سلیقه‌ها» خطاب به عوامل پشت صحنه ماجرای ناراحتی مهمان را به حاشیه ببرد، اما مشخصا در این کار هم موفق نیست.

 
هادی عامل در جملات کوتاهی که مورد استقبال کاربران شبکه‌های اجتماعی هم قرار گرفت خطاب به مجری برنامه گفت: «کفن رو به کسانی بدید که حق و ناحق می‌کنند و حقوق مردم را پایمال می‌کنن»


این خلاصه و بریده یک برنامه تلویزیونی است که ماه‌ها است از شبکه افق پخش می‌شود و تا پیش از وایرال شدن این بخش حداقل در شبکه‌های اجتماعی واکنش چندانی نسبت به این برنامه دیده نشده بود.

یعنی یک تالک شوی کاملا بی سر و صدا که در پایان هر فصل به دلیل آنچه «استقبال مخاطبان» خوانده شده تمدید می‌شود. 
روزنامه جام جم در شماره ۶۷۴۷ خود منتشر شده در تاریخ ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ گفت‌وگویی با کارگردان این مجموعه تلویزیونی انجام داده. 
محمدهادی خفاجی، کارگردان تالک شوی جعبه سیاه به جام جم گفته است: «با توجه به این‌که حال و هوای طنز دارد سعی کرده‌ایم که در آن رعایت اخلاق را بکنیم و همچنین به سبک زندگی تربیتی هم بپردازیم که برای مخاطبان این برنامه و هم خود میهمانان مفید باشد. جعبه سیاه در واقع برنامه‌ای است با آیتم‌های شاد و طنز که سرگذشت زندگی میهمانان برنامه را به نوعی روایت می‌کند و همین امر باعث جذابیت این برنامه شده است.»

خفاجی در ادامه درباره انتخاب مجری هم صحبت کرده و گفته است: «برای اجرای برنامه از یک مجری‌ای استفاده کردیم که چندان معروف و سلبریتی نبود و در رادیو اجرا داشت و برخی از برنامه‌های نمایشی را در شبکه نسیم سیما اجرا کرده بود. درواقع ما از ظرفیت چهره‌نبودنش استفاده کردیم، چهره‌ای که برای مخاطب هم تازگی داشت و خیلی پویا، شوخ و بی‌پروا باانرژی و پرتحرک اجرا کرد»

هادی عامل گزارشگر کشتی درباره این ویدئو در یک پیام ویدئویی گفت: «من خیلی ناراحت شدم و به آنها گفتم کار قشنگی نیست این قسمت را پخش نکنید. به من قول دادند که این قسمت را پخش نکنند، اما به قولشان هم عمل نکردند و پخش کردند، این کار بی اخلاقی و بی معرفتی بود، دل من را شکستند خدا دلشان را بشکند» 


سیاوش صفاریان پور مجری سابق تلویزیون و برنامه ساز در واکنش به برنامه جعبه سیاه و آنچه برای هادی عامل رخ داده نوشته است: «در زندگی چیزی مزخرف‌تر از این صحنه روی آنتن تلویزیون ندیده‌ام! برای برنامه‌ساز و مدیر پخش و مدیر گروه که مجوز پخش این افتضاحِ کج‌سلیقه را امضا کرده‌اند متاسفم!»

به نظر می‌رسد گروه‌های تولید صداوسیما در سال‌های اخیر، کارشان را راحت کرده‌اند، دیگر از ایده پردازی‌های خلاقانه و حتی کپی کاری‌های آبرومند از «تالک شو»‌های خارجی هم خبری نیست. یک نفر آدم معروفِ استاندارد (که حتی الامکان فردا برای نظام شاخ نشود) دعوت می‌کنیم و یک مجری گمنام (که اگر بخواهد هم نتواند به صف مجری – سلبریتی‌های حاشیه ساز بپیوندد و در یکی از بزنگاه‌های احتمالی برای نظام شاخ بشود) جلوی مهمان برنامه می‌نشانیم تا گفت‌و‌گو کنند، شاخص اینکه برنامه چقدر دیده شده و چقدر محبوب بوده هم بریده‌های گفت‌و‌گو است که در شبکه فیلتر شده اینستاگرام دست به دست می‌شود.

حالا باید پرسید، تلویزیونی که زمانی برنامه‌های طنزش خیابان‌ها را خلوت می‌کرد چگونه به جایی رسیده که آنقدر دست خالی بماند تا مجبور بشود به مدد لوس بازی‌های مجری استانداردش، با کفن و اعلامیه مرگ آدم‌ها شوخی کند و بعد هم گویا علیرغم قول و قراری که با مهمان برنامه گذاشته‌اند این قسمت را منتشر کنند!

مدیران جوان موسوم به انقلابی هنگامی که سرمست از حمایت‌های سیاسی و محفلی پروژه سلبریتی زدایی را از صداوسیما آغاز کردند و به خانه تکانی جام جم رفتند تصور می‌کردند که درد و خون ریزی این جراحی لازم و البته لذت بخش در یک پروسه نهایتا یکی دو ساله به اتمام می‌رسد؛ «پول دست ما است، آنتن زنده و مرده دست ما است و اینها یا به ساز خودمان می‌رقصند یا جایشان را به رفقای محفلی خودمان می‌دهند» 

موضوع، اما خوش رقصی مجری - سلبریتی‌های باقیمانده و یا جا افتادن برنامه سیدخندان محمدرضا شهبازی و آنتن گرفتن تالک شو‌های طنز بی‌مزه نیست. موضوع همینقدر ساده و البته برای مدیران سیما تلخ است؛ جاده پیچیده و مدیران سوپرانقلابی تلویزیون نپیچیده‌اند! تلویزیون ساتنا را علَم کرد تا جلوی رشد شبکه‌های نمایش خانگی را بگیرد، از فیلترینگ دفاع کرد تا جلوی برنامه سازی‌های فردی شهروندان در اینستاگرام و یوتویب را بگیرد و همزمان پا روی گلوی سرمایه‌هایی که این سال‌ها جمع کرده بود گذاشت و کرکره اندک برنامه‌های پربیننده‌اش را بدون آنکه نیازی بداند به مردم توضیحی بدهد پایین کشید.

اما جاده‌ای که پیچید راهش را به کجا باز کرد؟ حالا یک دختر روستایی با یک موبایل بینندگانی بیشتر از برنامه‌های یک سازمان ۴۸ هزار نفری می‌سازد. طنزپرداز اینستاگرامی «مهیار حسن» با رعایت تمام استاندارد‌های خانواده ایرانی، بدون کوچکترین استفاده از ادبیات و متلک‌های جنسی، طنز‌هایی با بازدید میلیونی می‌سازد و یک پسر معلول در شوی یوتیوبی خود تندترین شوخی‌ها را با وضع جسمی خودش و با هر سوژه‌ای که از مهمان‌هایش داشته باشد انجام می‌دهد معمولا همه می‌خندند و به کسی هم بر نمی‌خورد.

اینها و صد‌ها ایرانی دیگر نه رسالتی برای تربیت کل جامعه و بشریت بر گردن خود حس می‌کنند و نه تنگ نظری‌ها و تحدید‌های مدیران سوپرانقلابی توانسته جلوی خلاقیتشان را بگیرد. مردم را می‌خندانند، پول در می‌آورند و حواسشان هم هست دل کسی را نشکنند.

کاری که گروه‌های برنامه سازی و نور چشمی‌های سوپرانقلابی حتی از نزدیک شدن به آان هم عاجزند.

به قول هادی عامل این کفن را هم بدهید به همان کسانی که در این سال‌ها بودجه عمومی را خرج سازمانی با ۴۸ هزار نفر پرسنل و این خروجی‌های ضعیف کرده‌اند.

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز